نگاه مارکسیستی گلدمن به ساختاررمان





     لوسین گلدمن یکی از محققان برجسته حوزه جامعه شناسی ادبیات به شمار می آید او درکتاب دفاع ازجامعه شناسی رمان بعداز توضیح نظریه لوکاچ درباره ساختار رمان عقیده خود را مبتنی برهمخوانی ساختار مبادله در اقتصاد آزاد با ساختار رمان را تشریح می نماید .در اینجا نگاه مارکسیستی وی کاملا مشهود می گردد او همچنین از اثر رنه ژیرار ( دروغ رمانتیک و حقیقت رمانی ) بهره می گیرد او ابتدا خطوط عمده نظر لوکاچ را اینگونه تشریح می کند : رمان سرگذشت جستجوی تباه ارزشهای راستین در جامعه و جهانی تباه، اهریمنی و ناراستین است ، جستجوی ارزشهایی که قهرمان رمان آن را راستین می داند .رمان فرمی است که مشص کننده نوعی قهرمان رمانی است که خود او به درستی تمام آن را با عنوان قهرمان پروبلماتیک توصیف کرده است .

 

در نظریه لوکاچ ماهیت دو تباهی( تباهی قهرمان و تباهی جهان ) بررسی شده است. تباهی ها باید در عین حال زمینه نوعی تقابل ذاتی بنیاد این گسست رفع نشدنی و نیزیک اتحاد کافی را که پیدایی صورت حماسی را ممکن می کند،پدید می آورند. به سخنی دیگر رمان دارای ماهیّتی دیالکتیکی است زیرااز یک سو اتّحاد بنیادین قهرمان و جهان و از سوی دیگرگسست رفع نشدنی آنها را در بردارد  اتّحاد قهرمان و جهان حامل این است که هم قهرمان و هم جهان در مقایسه با ارزشهای راستین تباه هستند . تقابل میان قهرمان و جهان، نتیجه تفاوت ماهوی میان هر یک ازاین دوتباهی است . همین جستجوی تباه در نتیجه ناراستین ارزشهای راستین محتوای این نوع ادبی را می سازد که نویسندگان در جامعه فردگرا آفریده اند و رمان نام گرفته است .

  • به نظر گلدمن «فرم رمانی در واقع برگردان زندگی روز مرّه عرصه ادبی است برگردان زندگی روزمره در جامعه فردگرایی که زاده تولید برای بازار است» ( صفحه 29). رابطه طبیعی و سالم انسانها و کالاها در واقع پیوندی است که در آن تولید به نحوی آگاهانه به تبع مصرف آتی وخصوصیات عینی اشیا وارزش مصرف آنها تنظیم میشود لیکن برعکس آنچه تولید برای بازار را مشخص می کند ازمیان بردن این رابطه آگاهانه انسانها و تقلیل آن به امر ضمنی است و این کار را به میانجی گری ارزش مبادله انجام می دهد مثلا امروز تولید کننده پوشاک یا سازنده خانه به ارزشهای مصرف کالایی که تولید می کند اعتنایی ندارد.در زندگی اقتصادی که مهمترین بخش حیات اجتماعی مدرن را می سازدهرگونه رابطه راستین با وجه کیفی اشیا و آدمیان ، خواه روابط میان انسانها و اشیا و خواه روابط انسانها با یکدیگر رو به نابودی دارد و پیوندی میانجی دار و تباه یعنی پیوند با ازرشهای مبادله صرفا کمی  جایگزین آنها می شود. عملکرد ارزشهای مصرف خصلتی ضمنی به خود می گیرد درست همانند عملکرد ارزشهای راستین در جهان رمانی. زندگی اقتصادی در عرصه آگاهانه و آشکار شامل افرادی است که صرفاًبه ارزشهای مبادله یعنی ارزشهای تباه روی آورده اند و به این افراد در جریان تولید افرادی ( آفرینشگران در همه عرصه ها ) افزوده می شوند که اساساًبه سوی ارزشهای مصرف می گرایند و به همین سبب در حاشیه جامعه قرار می گیرند و به افراد پروبلماتیک تبدیل می شوند بدین ترتیب این دو ساختار ، یعنی ساختار یک نوع رمانی مهم و ساختار مبادله در جامعه سرمایه داری به وجه قالبی همخوان می نمایند »

    منبع : تلخیص از فصل اول کتاب جامعه شناسی رمان اثر لوسین گلدمن.تر جمه پوینده

ادبیات جنگ

 ازیک سو داستان نویسان جنگ در کشور ما گرایش به نگارش داستان های کوتاه داشته اند وازطرف یگر داستان های کوتاه کمتراز دیدگاه جامعه شناسی تجزیه وتحلیل شده اند.داستان کوتاه به دلیل اندک بودن مجال نویسنده برای صحنه ارایی.زمینه سازی حواد ث شخصیت پردازی و به صویر کشیدن جهان اجتماعی شخصیت ها وسرنوشت انها در این جهان دشوار تر از داستان بلند یا رمان تن به بررسی های جامعه شناختی می دهد.ادبیات جنگ هم شامل ان دسته از اثاری است که مستقیما به توصیف جنگ (رزمندگان وقایع و صحنه های چنگ ادوات وابزار چنگ نقشهها وفنون جنگ)میپردازندوهم ان دسته که غیر مستقیم مسایل مربوط به چنگ (نظیر مهاجرت بمباران شهرها خانواده رزمندگان ترغیب افراد به پیوستن به جبهه ها مسایل پشت جبهه) را توصیف میکنند.

ii.            جامعه شناسی ادبیات هم به ادبیات مهاجم ومدافع هم ستایشگر ومذمت کننده جنگ هم جنگ داخلی وهم جنگ خارجی.

iii.           محتوای داستان های کوتاه را میتوان به سه بخش تقسیم کرد الف)روایت وقایع جنگ (شهادت اسارت رشادت ایثار)ب) کالبد شکافی روانی (انتظار بازگشت نوستالزی جنگ پایان جنگ  ج)اسیب شناسی جنگ (اسیب شناسی روانی اشغال شهرها مخالفان جنگ.

iv.           با بررسی ادبیات جنگ میتوان به گروههای سنی شغلی و طبقاتی رزمندگان مکانیسم وسازماندهی ونحوه جامعه پذیری رزمندگان پی برد تیپولوزی ادبیات جنگ را میتوان شامل موارد زیر دانست:1- ادبیات جبهه(جنگ داخلی-ملی) برای مثالرمان بر باد رفته اثر ماگریت میجل نمونه ادبیات مربوط به جنگ داخلی در امریکاست. این رمان به شرح وقایع جنگ شمال و جنوب است در حالی که جنگ وصلح اثر تولستوی روایتگر جنگ ملی است.2-ادبیات زندان و بازداشتگاه(اسارت)3- ادبیات اردوگاهی (مهاجران وزندگی اردوگاهی)4- ادبیات اشغال یا مقاومت5- ادبیات تبعید 6- ادبیات پشت جبهه(دوران جنگ وپس ازجنگ).برخی نویسندگان که در عرصه ادبیات جنگ قلم زده اند و نام وجایگاه والایی یافته اند عبارتند از استیون کرین داستان نویس امریکایی با «نشان سرخ دلیری» اریش ماریا رمارک داستان نویس المانی با اثاری چون«در جبهه غرب خبری نیست»و«زمانی

v.            برای عشق وزمانی برای مرگ» روبرمرل ب«شنبه ویکشنبه در کنار دریا» لئوتولستوی داستان نویس روسی با «جنگ وصلح»  ارنست همینگوی داستان نویس امریکایی با وداع با اسلحه و«زنگها برای که به صدا در می ایند» و سرانجام کرت وومگات جونیر داستان نویس امریکایی با«سلاح خانه شماره 5»

vi.           منبع: تلخیص سه فصل اخر کتاب تاملاتی در جامعه شناسی ادبیات اثر مسعود کوثری

یک سروده در باره دانشکده

پشت کنکوری که بودم تصویری از دانشگاه در ذهنم نقش بسته بود که با انچه  بعد از ورود به دانشکده مشاهده کردم تفاوت زیادی داشت.محدودیت های  فعالیت های سیاسی دانشجویی و بی رونق بودن محافل علمی وبحث و گفتگو و در مجموع, صوری بودن فضای علمی دانشکده تصوراتم را نقش بر اب کرد.این چند بیت را در سال اول تجربه دانشجویی وبه تاثیر از چنین فضایی سروده ام.مثلا در بیت چهارم سخنی از استاد فرهادی نقل کرده ام که اعتراض ایشان را به رخوت دانشجویان درمطالعه, نشان میدهد.


 

با خودم  گفتم  که  دانشگاه  جای فضلاست

رفتم ودیدم که ان فکری که میکردم خطاست

من  گمان  کردم که انجا منبع علم است ,علم

دیدم     اما   مخزنی   ا  دختران   دلرباست

عشوه وناز و ادای دختران   گل کرده است

مخچه    و اندیشه  وعقل  پسرها در فناست

در کلاس استاد فرهادی به خشم اینگونه گفت

«های دانشجو پس این دانایی وعلمت کجاست»

بی نیازیم از رساله یا از    استفتا ئتان

مرجع    تقلید خویشیم  عقل ما مفتی ماست

بد  حجابی  را اگر دیدی نگو اسلام  رفت

در دل هر بنده ای جای قدم های خداست

معرفی کتاب

جامعه شناسی ادبیات ، روبر اسکار پیت ، ترجمه مرتضی کتبی ، تهران 1386 چاپ پنجم انتشارات سمت

 

مترجم در مقدمه کوتاهی همچون مولف از نقص تاریخ ادبیات سخن گفته و ان را خالی از بررسی زمینه اجتماعی اثار ادبی می داند. وی تلاش دارد حیطه موضوعی جامعه شناسی ادبیات را مشخص و وجوه افتراق ان را با تاریخ ادبیات بررسی نمایید.

اگر جامعه شناسی ادبیات را به بخشهای خرد تر منقطع کنیم در این صورت می توان از جامعه شناسی رمان ( نظریه لوکاچ و اثر مشهور لوسین گلدمن ) و جامعه شناسی کتاب سخن گفت. با وجود اینکه اسکارپیت با کمی عام نگری اثر خود را جامعه شناسی ادبیات نام نهاده است . با این حال سزاوار بود این اثر عنوان جامعه شناسی کتاب نام میگرفت. چه اینکه فحوای کتاب را مصرف ، مطالعه ، تولید و توزیع اثر ادبی در بر میگیرد. اسلوب اسکارپیت با روش گلدمن یا جامعه شناسان ادبیات دیگر متفاوت است و هر یک مطالبی بدیع به این حوزه افزوده اند. اسکارپیت درباره کتاب خود مینویسد علی رغم پیوند کتاب با گرایشهای مختلف جامعه شناسی ادبیات « بر اساس این اندیشه بنیادی ژان پل سارتر در کتاب ادبیات چیست شکل گرفته : کتاب بدون خواننده وجود ندارد و ادبیات باید به صورت یک فرایند ارتباطی در نظر گرفته شود » ( صص 15 و 16 ). نویسنده بیان میکند « هر اثر ادبی مستلزم سه واقعیت اساسی است : نویسندگان ( آفرینشگران ) ، کتاب ( اثر ادبی ) مطالعه ( خواننده و مردم ). او به تبع همین واقعیات شیوه کتاب را پی ریزی میکند

یکی از خصوصیات مهم این اثر بهرگیری از آمار و ارقام است که حول سه موضوع مذکور میچرخد. همچون آمار « قولهای انتشار کتاب در سطح ملل » ( ص 21 ) « منحنی اثار نویسندگان زنده و مرده » ( ص 33 ) « هرم سنی جمعیت ادبی و درصد نویسندگانی که در شهری خاص برمیخیزند » ( ص 43 ) ، « آمار ریشه های اجتماعی نویسندگان » ( ص 47 ).

به نظر میرسد کتاب بیشتر درصدد توصیف برامده تا تبین . و حتی آنجا که از آمار استفاده میکند تلاش مجدانه برای دستیابی به قانون مندیهای ادبی را یک سو می نهد. گفتنی است در پایان کتاب منبع شناسی ارزشمندی ( کتاب و مقاله ) توسط مولف محترم صورت گرفته که برای دوستداران جامعه شناسی ادبیات می تواند مفید باشد.